عزیزان من! علاج دارد این کارها؛ امروز این کارها قابل علاج است؛ ممکن است دیروز نبود، نستجیر باللّه ممکن است فردا هم نباشد؛ قُم فَاغتَنِمِ الفُرصَةَ بَینَ العَدَمَین.41 من چهار سال پیش که اینجا آمدم صحبت کردم، عرض کردم که افکار نو راجع به حوزهها و مانند آنها، آن وقتها در دوران جوانی ما هم بود؛ اینها حرفهای جدید نیست و یکی از دردهای ما هم همین است که انگیزهها سالها است وجود دارد امّا کار به تناسب آن کم شده است. آن اوّلی که مرحوم آیتاللّه بروجردی (رضوان اللّه علیه) آمدند، امام (رضوان اللّه علیه)، مرحوم آیتاللّه محقّق داماد، مرحوم آیتاللّه حاج آقا مرتضیٰ حائری ــ که اینها آن روز فضلای جوانِ پُرنشاطِ حوزه بودند ــ با همین انگیزهها رفتند دُور آقای بروجردی را گرفتند که خب بعد به دلایلی، به عللی نتوانستند، رها کردند و کنار آمدند؛ از آن وقتها این حرفها بوده است. و مرحوم آیتاللّه امینی42 (رضوان اللّه علیه) برای خود بنده نقل میکرد که در زمان مرحوم آسیّدابوالحسن،43 در نجف هم همین افکار بوده است که مرحوم آیتاللّه خویی و بعضی آقایان دیگر جزو همین جوانهای پُرشورِ آن روز بودند که این حرفها را میزدند. خب حرفی که ما میتوانیم بزنیم، این است که آن روز اینها نمیتوانستند؛ حکومت ظالمی بود، پول نبود، امکانات نبود، اجازه نمیدادند، توی دهن هر روحانیای که میخواست در این زمینهها کار کند میزدند، بزرگان حوزه میترسیدند اصل حوزه از بین برود؛ اگر [به آنها] میگفتند بیایید اصلاح کنید، میگفتند «اصل حوزه در خطر است؛ میبینید این ظالمین سرِ کارند، میآیند حوزه را میبلعند»؛ [امّا] امروز این حرفها نیست.