عیب دوّم که احتمال میدهم این عیب هم مخصوص ما باشد و در گذشته نبوده است، این است که از موجودی کنونی حوزه ــ منظورم موجودی انسانی است ــ استفادهی بهینه نمیشود؛ یعنی همین حالا در همین حوزهی علمیّهی قم هزاران استعداد برجستهای وجود دارد که اگر اندکی به آنها توجّه بشود و در جای خود قرار بگیرند و کار بایسته از آنها خواسته بشود و از تضییع وقت آنها به زوائد جلوگیری بشود، هر یکیشان خواهند توانست یک بخشی از این خلأ را پُر کنند؛ الان در حوزه هستند و بنده میبینم طلّاب فاضل، جوانهای خوب وجود دارند. البتّه این عیب، زمان ما هم بود. آن زمانی که ما ساکن حوزه بودیم، عین این عیب وجود داشت امّا احتمال میدهم در گذشتهها اینجور نبوده. حالا مثلاً علّامهی حلّی که مدرسهی سیّار درست میکند و با الجایتو خدابنده28 راه میافتد این طرف و آن طرف و طلبهها را با خودش میبرد مدرسه، طلّاب و مدرّسین را با خودش راه میبرد، آدم احتمال میدهد که آنها از موجودی انسانیشان استفاده میکردند. بعضی از قضایای تاریخی انسان را به شک میاندازد که شاید آن وقت واقعاً استفاده میشده است. بنابراین این باز هم عیب زمان ما خواهد شد. این دو عیب وجود دارد. خب، حالا خیلی اینجا معطّل نشویم؛ من پیش بروم، چون نشستهام فکر کردهام، یادداشت کردهام، شاید بشود همهی آنچه را اینجا نوشتیم عرض بکنیم.