بیانات سال 1374


یک نفر از فضلای بزرگ حوزه‌ی علمیّه بنشیند ــ نه یک نفر، یک لجنه‌ای51 ــ یک دوره فقه، از طهارت تا دیات به زبان ساده بنویسند که کار شرح لمعه را بکند و کیفیّت استدلال را نشان بدهد. خب، شرح لمعه کتاب نسبتاً مشکلی است؛ ما چرا برای عبارت، طلبه را معطّل کنیم؛ و هلمّ جرّاً52 نسبت به کتابهای درسی دیگر. این کتابهای درسی از آسمان که نازل نشده است؛ یک روز هم کتابهای درسی دیگر بود. خب، ریاض مگر کتاب بدی است؟ تا میگوییم مکاسب، میگویند آقا، مکاسب شیخ خیلی کتاب خوبی است؛ البتّه که کتاب خوبی است، مگر ریاض کتاب بدی است؟ یک روز در حوزه‌های علمیّه ریاض میخواندند؛ البتّه زمان ما نبود، زمان پدران ما بود ــ از جمله‌ی کتابهای معمولی که طلبه در حوزه میخواند، کتاب ریاض بود؛ دو جلد ریاض ــ خب حالا ما ریاض بخوانیم؟ خب منسوخ شد. قوانین میخواندند، فصول میخواندند، حالا نمیخوانند؛ چه مانعی دارد؟ خب، مباحثی که شما در مکاسب میخواهید یاد بگیرید، در یک کتابی که خیلی به مشکلیِ مکاسب هم نباشد و همان مطالب را هم داشته باشد، استدلالها را هم داشته باشد، بنشینند یک لجنه‌ای، یک هیئتی بنویسند و خوانده بشود. ما میخواهیم کاری بشود که طلبه وقتی میرسد به پای درس خارج ــ که اوّل شروع کار جدّی طلبه، درس خارج است، وَالّا بقیّه که مقدّمات درس خارج است ــ اگر در درس خارج، استاد یک کلمه‌ای را گفت، یک اشاره‌ای کرد، گیج و گم نباشد، مسئله‌ی اصولی را بداند، کتاب اصول خوانده باشد، فقه خوانده باشد، ذهنش آشنا باشد، با استدلالها آشنا باشد، مبنای شیخ را بداند، مبنای آخوند را بداند؛ این، هدف آن طلبه‌ای است که سطوح و سطوح عالیه را میخواند. خب، همه‌ی اینها را در ظرف چهار سال اگر بتوانیم بخوانیم، مگر عیب دارد؟ طلبه را از دیپلم بپذیریم، پنج سال مقدّمات و ادبیّات و سطوح و همه را بخواند، بعد وارد درس خارج بشود و کار اصلی را شروع کند. زمان را کوتاه کنیم، بعد در این مدّت چیزهای دیگر یاد خواهد گرفت.

«41»