البتّه عرض بکنم به شما که امروز هم بدخواهها [این حرفها را] میگویند؛ تا ما یک کلمه حرف میزنیم، میگویند: «عجب! اینها میخواهند حوزه را دولتی کنند»؛ نخیر، من قویّاً این را تکذیب میکنم. البتّه دولت، دولت اسلامی است؛ رئیس دولت44 هم یک مرد فاضل و طلبهی خود این حوزه است، او هم خودیِ این حوزه است، بیگانه نیست امّا من اعتقاد ندارم به اینکه حوزه باید وابسته به یک تشکیلات دیگری بشود. [این] اعتقاد مال حالا نیست، از سابق، از اوایل انقلاب که این قضیّه مطرح میشد ــ البتّه از قبل از انقلاب این فکر ما بود امّا از اوایل انقلاب این بحث مطرح میشد ــ که حالا که دولت اسلامی است، باز هم حوزه باید تشکیلات جدایی باشد یا وابسته. بنده جزو کسانی بودم که مستدلّاً و با تکیه بر ادلّهی قوی، معتقد بودم که نخیر، حوزه باید مستقل باشد؛ الان هم عقیدهام همین است. از کسی هم نمیخواهم تقیّه بکنم، ملاحظه از کسی [هم] نمیکنم؛ این را بدانید؛ این عقیدهی من است. بزنید توی دهن کسانی که در مقابل هر حرف اصلاحی، یک وسوسهای میگذارند وسط: «شاید غرض این است»! شاید؟ دشمن دارد به طور قطعی و روشن همهچیز را میبَرد، نمیگویید «شاید»! هر فریاد اصلاحی، هر سخن دردآلودی که از دل دردمندی بلند میشود، فوراً یک چیزی به آن بچسبانند؟ این علاج دارد؛ امروز میشود این علاج را انجام داد؛ [چون حکومت] حکومتی است الهی و اسلامی، متّکی به حوزه، معتقد به حوزه، قدردان حوزه و پشتیبانیکنندهی حوزه. فکر بنده هم این است، نظرم این است و آماده هستم برای اینکه هر حرکت خوبی را در این زمینه پشتیبانی کنم؛ بنابراین امروز، روز علاج است؛ باید علاج کنید. اگر نکردید، خدای متعال مؤاخذه خواهد [کرد]؛ این عقیدهی من است. حالا آنچه به نظر بنده میرسد که راه علاج اینها است، فهرستوار عرض میکنم. البتّه در پایان یک جملهای بر اینها اضافه خواهم کرد.