یک حرکت انقلابی در ایران به وجود آمد. معلوم است که هر جای دنیا حکومتهای فاسد ساقط میشد و مردم ــ مردم آزاد و بیقید ــ زمام امور را به دست میگرفتند، جهانخواران یعنی دولتهای قلدر، ناراحت میشدند. هیچ انقلابی نیست که از شرّ خباثتهای استعمارگران و ابرقدرتها و قدرتهای فاسد در امان مانده باشد. این ضربهها را بر همهی انقلابها وارد کردند؛ منتها انقلاب اسلامی ما یک خصوصیّتی داشت که موجب شد این دشمنیها اوّلاً شدیدتر از جاهای دیگر باشد، ثانیاً ادامه پیدا بکند. آن خصوصیّت، اسلامی بودن بود. ممکن است کسی بگوید «مگر چه تأثیری دارد اسلامی بودن این انقلاب؟»؛ بله، تأثیر بسیار زیادی دارد. در انقلابهای دیگر، قدرتهای استکباری فشار را وارد میکردند و با وارد کردن فشار از طرفی و نشان دادن درِ باغ سبز از طرف دیگری، انقلابیّون را بتدریج به سمت خودشان جذب میکردند. این، سرنوشت بیشتر انقلابهای قرن بیستم است؛ یعنی از حولوحوش پایان جنگ جهانی دوّم تا وقتی که انقلاب اسلامی پیروز شد و حتّی بعد از آن؛ بسیاری از انقلابها به وجود آمد، بسیاری از چهرههای انقلابی در دنیا شناخته شدند امّا مدّتش محدود بود، بمرور توانستند یک خرده فشار بیاورند و آنها را خسته کنند؛ هم مسئولین کشور را، هم اولیای انقلاب را، هم به تبع آنها مردم آنها را. خوب که خسته شدند، آن وقت درِ باغ سبزِ کمکهای خودشان و لبخندهای خودشان را به آنها نشان دادند و آنها را کشیدند زیر بار خودشان. یعنی همین کشورهایی که امروز شما ملاحظه میکنید که در رأس بعضیشان فاسدترین آدمها هستند، یک روز کشورهای انقلابی بودند امّا آمریکا و استعمار و ایادیشان در منطقه و حکومتهایی که کیفهای پُر از دلارهای نفتی را میبردند این طرف و آن طرف و به این و آن میدادند، توانستند آنها را بخرند؛ چرا؟ چون آنچه آنها در دل و جانشان داشتند، یک ایمان سطحیِ آسیبپذیر بود. ایمان انقلابی داشتند، نمیشد بگوییم ایمان ندارند ــ البتّه نه ایمان به خدا؛ ایمان به همان حرفهای خودشان ــ امّا سطحی بود، آسیبپذیر بود. هر اندیشهای، هر اقدامی، هر راهی که متّکی نباشد به ارزشهای معنوی و اسلامی، همین آسیبپذیری را دارد؛ زرقوبرق دارد امّا زرقوبرق زائلشدنی. من اگر بخواهم از این کشورهایی که میگویم اسم بیاورم، کسانی که اهل مطالعه هستند، خوب تصدیق خواهند کرد آنچه را من عرض کردم لکن نمیخواهیم از کشور خاصّی اسم بیاوریم. ما بعضی از این کشورها را و مسئولینشان را از نزدیک دیدهایم، حرفهای آنها را شنیدهایم، زندگی آنها را مشاهده کردهایم، دستگاههای آنها را دیدهایم؛ اوّل انقلابی [بودند] امّا در طول مدّت ده سال، دوازده سال، حدّاکثر پانزده سال، همان انقلابیّون دیروز که یک روز آمده بودند و یک رژیم فاسد را ساقط کرده بودند، برگشته بودند شده بودند لنگهی همان رژیم فاسدی که او را قبلاً خودشان ساقط کردند!