امروز اگر روحانیّت در قبال حکومت بیتفاوت و بیمبالات باشد، هم روحانیّت ضایع خواهد شد، هم حکومت اسلامی ضعیف خواهد شد. حکومت اسلامی، حکومت قرآن است، حکومت فقیه است، حکومت فقه است، حکومت علم و عدل است، حکومت برای گسترش آرمانهای اسلامی است، حکومتی است که تشکیل آن آرزوی همهی اولیاءاللّه در طول تاریخ بوده است؛ هر کسی وظیفه دارد اگر مؤمن به اسلام است، از آن دستگاه سیاسیای که اسلام را ترویج میکند و برای اسلام کار میکند و احکام اسلام را پیاده میکند حمایت کند. مگر عالِم دین میتواند بیتفاوت بماند در مقابل حکومت اسلامی؟ آنها در مقابل حکومت طاغوتی بیتفاوت میماندند. معنای طاغوت معلوم است چیست؛ طاغوت یعنی آن کسی که در مقابل خدا دستگاهی درست میکند؛ انداداللّه،16 شرکاءاللّه؛ طاغوت آنها هستند. کسانی که خود را بندهی مطیع خدا میدانند، برای تحقّق اهداف خدایی دارند تلاش میکنند، در مقابل پروردگار صبح و شام پیشانی خضوع به خاک میسایند که به آنها توفیق بدهد تا خدمتگزار دین او باشند، اگر اینها زمام قدرت را در کشور بر عهده داشتند، همه وظیفه دارند که مثل یک عبادت از اینها حمایت کنند؛ این وظیفه است. بعضی گوشه و کنار شاید پیدا میشوند که خیال میکنند این نشانهی زهد و نشانهی علم است که آدم کنار بکشد و کاری به کار حکومت نداشته باشد! چنین چیزی مگر میشود؟ البتّه چون میخواهیم نسبت به مسائل با نگاه حُسنظن نگاه کنیم، میگوییم این نشانهی بیخبری، نشانهی بیاطّلاعی و نشانهی غفلت است وَالّا اگر غفلت نباشد، بیخبری نباشد، نشانهی چیزهای خیلی بدی خواهد بود. پس این شق هم مردود است.