پس این دسته را ...... گروههای تشیّع جفا و ستم و اجحاف میکردند. اینها میخواستند جانب این رقیب را در مقابل او به این ترتیب مثلاً قوی کنند؛ یک چنین چیزهایی. یا مثلاً فرض بفرمایید مرحوم میرزای قمی (رضوان اللّه علیه) که نسبت به همین فتحعلیشاه با سرسختی برخورد میکرد، هیچ باجی به فتحعلیشاه نمیداد و با اینکه او خیلی هم اظهار ارادت میکرد، میرزا به او چندان اعتنائی نمیکرد، امّا در عین حال رسالهی جهاد خودش را گذاشته است رسالهی عبّاسیّه؛ اسم گذاشته است به اسم عبّاسمیرزا. چون اوقاتی بوده است که دولت ایران با دولت متجاوزِ روسِ تزاریِ آن وقت میجنگید، اینها احساس تکلیف میکردند، میدیدند باید به اینها کمک کرد. آن هم از خود شاه که آدم فاسدی بود، نمیخواست صریحاً حمایتی بکند، مثلاً از عبّاسمیرزا که یک سرداری بود در میدان جنگ، یک تجلیل اینجوریای میکرد. غرض، در دوری و بیتفاوتی هم باز یک چنین کارهای بجایی با اغراض سیاسیِ صحیح و درست احیاناً انجام میگرفت. این هم امروز قابل قبول نیست.