این، دو هدف پیغمبر است، و پیغمبر اکرم توانست این دو هدف را محقّق کند و ولو در دایرهای محدود، جامعهی متذکّر، آگاه و برخوردار از حدّ اعلای عدالت اجتماعی به وجود آورد. ممکن بود در یک گوشهای از آن جامعه، کسی به کسی ظلم بکند، [امّا] این ملاک فقدان عدالت اجتماعی نیست. ملاک وجود و عدم عدالت اجتماعی، استقرار حاکمانهی عدالت اجتماعی است. در آن جامعهای که قانون عادلانه است، حکمروایی عادلانه است، حکمران عادل است، نیّت، نیّت عدالت است، حرکت عمومی به سمت عدالت اجتماعی است، ممکن است دیر یا زود این راه طی بشود، ممکن است مدّتی طول بکشد، لکن بالاخره به عدالت اجتماعی خواهد رسید؛ یک چنین وضعیّتی را پیغمبر اکرم به وجود آورد. کمترین بیعدالتی را آن بزرگوار برنتافت و قبول نکرد؛ الگو نشان داد. البتّه ما در بعد از حیات مبارک نبیّ اکرم آثار آن تربیت را تا مدّتهایی در جوامع اسلامی دیدیم و باز در دوران امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) همان عدالت مطلق را در شخص حاکم مطهّر و بزرگوار دنیای اسلام در آن وقت مشاهده کردیم. این دو خصوصیّت، خصوصیّات بعثت است. عزیزان من! ما برای اینکه این خصوصیّات احیا شود، بعثت را جشن میگیریم. به یاد نگهداشتن شخصیّتها و راهها و حادثهها برای درس گرفتن از آنها است.