هدف دوّمی که پیغمبر از لحظهی اوّل به دنبال آن بوده است، عبارت است از ایجاد یک محیط سالم و صحیحی برای معیشت انسان و زندگی انسانی؛ دنیایی که در آن ظلم نباشد، دنیایی که در آن دریده شدنِ ضعیف به وسیلهی قوی نباشد، دنیایی که در آن ناکامی مطلق برای ضعفا نباشد، قانون جنگل نباشد؛ یعنی همان چیزی که در اصطلاحات قرآن و حدیث و اصطلاحات دینی به آن گفته میشود «قسط و عدل»؛ آرزوی بزرگ بشر. بزرگترین آرمان بشر از اوّل تاریخ انسان، یعنی از آن وقتی که انسان تعقّلی پیدا کرده و فکری به سراغ او آمده و ترتیبی برای زندگی خود داده است تا امروز، آرزوی عدالت است. حالا شعار صلح را بعضی مطرح میکنند؛ البتّه صلح خیلی خوب است لکن آن وقتی که عادلانه باشد. خیلیها برای خاطر اینکه به عدالت برسند، جنگ را انتخاب میکنند و میجنگند در راه عدالت. پس پیدا است عدالت از صلح بالاتر و مهمتر است؛ حقیقت هم همین است. زندگی بشر بدون عدالت، همان چیزی است که در زشتترین چهرههای تاریخ بشر شما مشاهده میکنید؛ امروز هم در گوشه و کنار دنیا مشاهده میکنید. همهی بدبختیهایی که شما میبینید جوامع مختلف دارند، ناشی از ظلم و ناشی از بیعدالتی است. ممکن است جریان امور بهحسب ظاهر، این را نشان ندهد امّا باطن قضیّه این است. اگر شما میبینید در یک گوشهای از گوشههای عالم بچّهها از بیغذائی جان خود را در کودکی از دست میدهند، ظاهر قضیّه این است که اینجا باران نیامده و خشکسالی شده است امّا باطن قضیّه چیز دیگری است؛ باطن قضیّه بیعدالتی است. اگر از نسلهای گذشته عدالت بر آن جامعه حکمفرما بود و اگر عدالت بر محیط زندگی بشر حکمفرما بود، انسان میتوانست در سایهی استقرار عدالت، محیط زندگی خود را جوری بسازد که برای او قابل زیست باشد؛ بچّهی او به آن روز نیفتد، گرسنهی او به آن روز نیفتد، زندگی اینقدر زشت و کریه و دردآور نشود. انسانیّت در اثر بیعدالتی دچار این بیماریها و دردها است.