در آن قسمت دوّم هم اساس جامعهی نظام جمهوری اسلامی، اساسِ «لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط»9 است؛ هدف، عدالت و قسط اجتماعی است. جامعه آن وقتی به صلاح و آبادانی و عمران و نجات حقیقی خواهد رسید که این [هدف] تأمین بشود. نظامهای سرمایهداری در دنیا دنبال آبادی و عمران و پیشرفت علم و صنعت در کشورهایشان رفتند، بدون اینکه به اصل عدالت اجتماعی یک اهتمام قابل اعتنائی داشته باشند. البتّه به آن هدفها رسیدند، خیلی از آن هدفها را توانستند کسب کنند: کسب علم کردند، کسب زندگی راحت کردند، کسب تکنولوژی پیشرفته کردند، کسب زندگی لوکس کردند، کسب قدرت نظامی کردند، اینها به دست آمد ــ این هم وعدهی الهی است؛ خداوند متعال وعده فرموده است که هر ملّتی به طور جدّی به دنبال هر هدفی حرکت بکند، به آن هدف خواهد رسید؛ شکّی در این نیست؛ آنهایی که به طور جدّی حرکت کردند، هر مقداری که حرکت کردند، به این ظواهر زندگی یعنی به ثروت جامعه، به قدرت نظامی، به قدرت علمی، به پیشرفت علمی رسیدند ــ در این شکّی نیست امّا زندگیشان سعادتمند نشده است، دردهای بشریّت در آنجاها تمام نشده است. این ثروتی که در آن جامعه هست، [تنها] عدّهای از افراد جامعه را برخوردار کرده است؛ نتوانستند تبعیض را برطرف کنند، نتوانستند عدالت اجتماعی را برقرار کنند. حتّی برای آن کسانی هم که از زندگی راحت برخوردار هستند، نتوانستند راحتی حقیقی و آرامش روحی و زندگی خوش به وجود بیاورند؛ آب خوش از گلویشان پایین نمیرود؛ انواع و اقسام گرفتاریها گریبان آنها را گرفته است. البتّه بعضی از گرفتاریها فوراً ظاهر میشود، بعضی بعد از مدّتی ظاهر میشود که الان وقت ظاهر شدن گرفتاریهای آنها در دنیای غرب است؛ ممکن است بیست سال پیش اینجور نبوده یا سی سال، چهل سال پیش اینجور نبوده، الان گرفتاریهای زندگی مادّی گریبان دنیای غرب را گرفته است. این به خاطر آن است که به معنویّت، به عدالت اجتماعی توجّه نشده است.