برای همین، یکی از اساسیترین کارهای استعمار و استکبار و ایادی آنها این بوده است که این عقیده را در دل مردم از بین ببرند. این چراغ را بارها خواستند خاموش کنند و نتوانستهاند. ما قضایایی میدانیم در تلاشی که در این جهت انجام دادهاند؛ نهفقط در ایران، در سطح دنیای اسلام. یک گزارش بسیار مهمّی که مربوط به سالها قبل از این گزارش است ــ تازه نیست ــ مربوط میشود به تلاش گروههای تبلیغی مسیحیّت که از اروپا به سمت شمال آفریقا اعزام میشدند تا جادّهی استعمار را در آنجا صاف کنند. یکی از غصّههای دینداران دنیا این است که قدرتمندانِ مسلّط بر کشورهای مسیحی، تبلیغ برای مسیحیّت در سطح دنیا را ــ علیالظّاهر تبلیغ دین مسیح را ــ وسیلهای قرار دادهاند برای اینکه ماشین استعمار را پیش ببرند؛ اینها شدند جادّهصافکن استعمار! گروههای تبلیغی و بهاصطلاح تبشیری را به اطراف دنیا میفرستادند به عنوان تبلیغ مسیحیّت. ظاهرش تبلیغ مسیحیّت بود امّا باطن قضیّه این بود که از این وسیله استفاده کنند، راه را باز کنند برای اینکه استعمارگران اروپایی آن روز از کشورهای مختلف اروپا وارد کشورهای اسلامی بشوند و قدرت سیاسی را قبضه کنند و متأسّفانه در بسیاری از جاها هم موفّق شدند. این گزارش مربوط به گروههای تبلیغی است در شمال آفریقا که گزارشگر مینویسد: «یکی از مشکلات ما در سر راه تبلیغ مسیحیّت و پیشرفت استعمار در شمال آفریقا، در منطقهی تونس و مغرب و مانند اینها، این است که این مردم اعتقاد دارند که مهدی موعود خواهد آمد و اسلام را سربلند خواهند کرد». میگوید این از مشکلات ما است. این را در گزارش رسمی مینویسد و میفرستد برای آن هیئتی که مسئول رسیدگی به این کارهایند؛ نفْس اعتقاد به مهدی موعود. در حالی که آن اعتقادی که آن برادران ما در آن مناطق دنیا دارند، بروشنی و وضوحِ این اعتقادی که ما امروز در اینجا داریم نیست؛ خب ابهاماتی در آن هست، بیشتر کلّیگویی است تا تعیین مصداق و مورد و نام و خصوصیّات؛ در عین حال از این ترسیدند.