در قضیّهی ولادت این بزرگوار و اعتقادی که به این حقیقت هست، در دو ناحیه، در دو جهت، انسان اگر جستجو کند، آثار عظیمی را مشاهده میکند: یکی از جهت معنوی و روحی و تقرّب الیاللّه و جهات تکامل فردی انسان است که کسی که اعتقاد به این مسئله دارد، چون با مرکز تفضّلات الهی و نقطهی اصلی و کانون اِشعاع3 رحمت حق یک رابطهی روحی برقرار میکند، توفیق بیشتری دارد برای برخورداری از وسایل عروج روحی و تقرّب الیاللّه؛ لذاست که اهل معنا، اهل باطن، در توسّلات معنوی خودشان این بزرگوار را مورد توجّه و نظر دائمی قرار میدهند، به آن حضرت توسّل میجویند، توجّه میکنند. نفْس پیوند قلبی و تذکّر و توجّه روحی به آن مظهر رحمت حق، مظهر قدرت حق، مظهر عدل حقتعالیٰ، انسان را عروج میدهد، رشد میدهد، وسیلهی پیشرفت انسان را روحاً و معناً فراهم میکند. این یک میدان وسیعی است. هر کسی در باطن خود، در قلب و دل و جان خود با این بزرگوار مرتبط باشد، بهرهی خودش را خواهد برد. البتّه توجّه به کانون نور باید توجّه حقیقی باشد، لقلقهی زبان چندان در این زمینه تأثیری ندارد. اگر انسان روحاً متوجّه شد و متوسّل شد و معرفت کافی برای خود به وجود آورد، بهرهی خودش را خواهد برد. این یک میدان است که میدان فردی و تکامل شخصی و معنوی است.