و علمای دین وقتی در [بین] مردم چنین ایمانی را، چنین اخلاصی را از خود نشان میدهند و برای مردم عملاً ثابت میکنند، کار هدایت مردم را آسان میکنند؛ مردم راه خدا را پیدا میکنند. این چقدر اجر و ثواب دارد برای کسی که بتواند مردم را به راه خدا بکشاند! این متوقّف به عمل است؛ صدق در گفتار. کمااینکه در تأثیر خارجی کارها هم همینجور است؛ انسان اگر صادق باشد، حرف او و کار او و راه او برکت پیدا میکند در عالم واقع و خارج. صدق یک ملّت و یک امّت و یک جامعه میتواند آنها را در میدانهای گوناگون پیروز کند. امام بزرگوار ما در راه خود صادق بود که توانست ایمان مردم را جلب کند و مردم صادق بودند که توانستند این نهضت را به اینجا برسانند وَالّا اگر آن صدق و صفا و ایمان نمیبود، این نهضت محکوم به شکست میشد. و امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) فرمود: فَلَمّا رَأَی اللّهُ صِدقَنا اَنزَلَ بِعَدُوِّنَا الکَبتَ وَ اَنزَلَ عَلَینَا النَّصر.5 در صدر اسلام هم اینجور بوده است. صدق لازم است؛ «صدق» یعنی اینکه گفتار انسان به وسیلهی عمل و کردارش تأیید بشود: اگر ما مردم را به بیرغبتیِ به زخارف6 دنیا دعوت میکنیم، در عمل خود ما هم این معنا دیده بشود؛ اگر ما مردم را به تلاش بی مزد و منّت در آنجایی که نظام احتیاج دارد دعوت میکنیم، خود ما هم آنجایی که احساس میکنیم نظام اسلامی، کشور اسلامی به تلاش ما نیازمند است ــ هر جور نیازی، به هر اندازهی از نیاز ــ بیدغدغه انجام بدهیم آن را، منّتی سر کسی نگذاریم. اینها آن چیزهایی است که تبلیغ را مؤثّر میکند.