یکی این است که جمهوری اسلامی را، این بنای مستحکم را مضمحل کنند و از بین ببرند. اگر بتوانند چنین کاری را بکنند، خب این میشود یک تجربه برای مسلمانهای عالم؛ میگویند «خب، چه فایدهای دارد؟ حالا زحمت بکش و کشته بده و اینهمه مشکل برای خود درست بکن و پنج سال، ده سال، پانزده سال بمان، آخر هم بشو مثل ایران، که جمهوری اسلامی از بین رفت، تمام شد»؛ یک تجربه میشود. خطر از سر دشمن به خیال خودش برطرف میشود؛ این تحلیل آنها است. حالا ما همینجاها هم حرف داریم. اگر این کارِ نشدنی و رؤیای بیتعبیر، یعنی از بین بردن جمهوری اسلامی هم العیاذباللّه یک روزی انجام بگیرد، باز مشکل استکبار حل نخواهد شد. امّا آنها خیال میکنند مشکلشان حل خواهد شد؛ لذا تلاش میکنند بلکه بتوانند این جمهوری را مضمحل کنند و از بین ببرند؛ با محاصرهی اقتصادی، با جنگ، با تهدید. تا حالا چندین بار هم تصمیم گرفتهاند کارهای خطرناک بکنند، بعد دیدند نمیشود. به هر حال گیر کردهاند، ماندهاند که چه بکنند با جمهوری اسلامی.