راه دوّم که به خیال آنها از راه اوّل آسانتر است امّا همان اثر را دارد، این است که کاری کنند که جمهوری اسلامی بماند امّا با استکبار و با دشمنِ دیروز کنار بیاید؛ دست از شعارهای مخالف خود بردارد. اگر این کار هم انجام بگیرد، باز خطر از سر راه استکبار برطرف شده است؛ چرا؟ چون سازش جمهوری اسلامی و کنار آمدن جمهوری اسلامی با استکبار، روحیهی مسلمانها را که در همهجای دنیا روحیه پیدا کردهاند، دچار ضربه خواهد کرد و صدمه خواهند دید؛ خواهند گفت که «فایدهای ندارد؛ ملّتها جان میکَنند، زحمت میکشند، بعد رهبران، مثل جمهوری اسلامی ایران، ببینید چه کردند؛ آخرش رفتند ساختند». باز خطر از سر استکبار برطرف خواهد شد. تمام کارهایی که امروز آمریکا و صهیونیسم و مزدوران آمریکا و ایادی آمریکا و شبکهی تبلیغاتی و شبکهی نظامی و امنیّتی و بقیّهی کسان میکنند، در جهت یکی از این دو راه است: یا ضربه بزنیم که جمهوری اسلامی از بین برود، یا فشار بیاوریم که مسئولین جمهوری اسلامی بیایند بگویند ما با شما آشتی [هستیم]. خب، بالاخره آنها هم آرزوهایی دارند. بالاخره رؤسایشان جوانند، آرزو هم بر جوانان عیب نیست! بگذار آرزو کنند که یا جمهوری اسلامی را دچار شکست و اضمحلال کنند، یا جمهوری اسلامی را وادار کنند که بیاید پیش آمریکا عذرخواهی کند، بگوید ما این چندساله بالاخره بدی کردیم، به شماها بد گفتیم، مرگ بر آمریکا گفتیم، شما ببخشید! آنها آرزوی خودشان را دارند، امّا آیا این آرزوی خام، شدنی است یا نه؟ ببینید؛ نکتهی اساسی اینجا است.