امّا آنچه از این مهمتر است، این است که ما در دوران جنگ محدودیّتهای زیادی داشتیم از جهات گوناگون؛ [از لحاظ] سلاح و مهمّات و ابزارهای جنگی، واقعاً محدودیّتهایمان عجیب بود؛ حالا این آقایان میخواهند زحمت بکشند، برای ما محدودیّت ایجاد کنند؛ کأنّه هشت سال ما در دورهی جنگ محدودیّت نداشتیم! پس آنجا ما چه کار کردیم؟ من شاید یک وقتی گفته باشم این را؛ برادران و خواهران! تعجّب میکنید اگر بدانید که مسئولین ما سیم خاردار خریده بودند، میخواستند بیاورند از کشور شوروی عبور بدهند، شوروی نمیگذاشت؛ سیم خاردار دیگر چیست! از خودش هم نخریده بودند که مثلاً بگوید «نمیفروشم، چون سیم خاردار در جنگ ممکن است مورد استفاده قرار بگیرد»؛ وسیله، دفاعیتر از سیم خاردار؟ از جای دیگر خریده بودند، میخواستند از داخل کشور شوروی سابق عبور بدهند، نمیگذاشت! شما ببینید چه کردند با جمهوری اسلامی! گلولهی آرپیجیِ دم دستیِ کماهمّیّت را به ما نمیفروختند؛ اصلاً کسی باور میکند؟ خب، این جمهوری اسلامی همان کشوری است که این محدودیّتها را در آن وقت داشت. میدانید نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد که به فضل پروردگار و به حول و قوّهی الهی، جوانهای مؤمن این مملکت رفتند گوشهی انبارها و کارگاهها، درها را روی خودشان بستند، مشغول کار شدند؛ امروز ما برخی از پیچیدهترین ابزارهای جنگی را خودمان در داخل تهیّه میکنیم که دشمن به عقلش هم خطور نخواهد کرد و نمیکند.