بنده چه عرض میکنم؟ من میگویم که به یک شرط نمیتواند، به یک شرط میتواند؛ اگر آن ملّتی که طرف [حساب] آمریکا است، دارای عزم و ارادهی سیاسی باشد و مردمش زنده و بانشاط باشند و بخصوص مردمش اهل کار و تلاش و جدّیّت باشند، آمریکا نمیتواند؛ امّا اگر یک ملّتی اهل کار و تلاش نباشد، یک ملّتی اهل نشاط نباشد، باز هم آمریکا نمیتواند تسلّط پیدا کند؟ چرا، میتواند. اینهمه که بر کشورها تسلّط پیدا کردند برای چه بود؟ اگر سردمداران یک کشوری اهل معاملهی با آمریکا باشند، مردم آن کشور هم مردمان بیهوشوحواسِ بیکارهای باشند، میتوانند. اگر یک دولتی اهل معامله و مذاکرهی با آمریکا نباشد امّا مردمش هم تنبل باشند، اینجا هم میتواند آمریکا تسلّط پیدا کند؛ چرا؟ برای خاطر اینکه آن دولت مستأصل میشود. مردمی که کار نکنند، مردمی که ابتکار نکنند، مردمی که خود را موظّف به ادارهی کشورشان ندانند، مردمی که خود را موظّف به تولید نیازهای خودشان ندانند، مردمی که فقط مصرف را بلد باشند و تولید را بلد نباشند، کشور را در یک وضعیّتی قرار خواهند داد که آن کسانی را که در رأس کارند، مجبور میکنند که میگویند حالا بالاخره چاره چیست؟