بیانات سال 1376


اگر هیچ روایتی، هیچ آیه‌ای و هیچ اثر شرعیای هم وجود نمیداشت، انسان میتوانست به دلایل و اَمارات بفهمد. این معنا، معنای بسیار رفیعی است. کسانی که اهل این معانی هستند، میتوانند سنجی از آن نورانیّت را درک کنند. ما با همین حواسِ‌ ظاهری و با محدودیّت خودمان، آن وجود عزیز و عظیم را میبینیم و میشناسیم و حس میکنیم.

در همین ابعادی که همه انسانها میتوانند بفهمند، این وجود عظیم‌الشّأن، با هیچیک از بزرگانِ بشر قابل مقایسه نیست. مثلاً ملاحظه بفرمایید، وجود مقدّس علیبن ابی‌طالب علیه‌الصّلاة والسّلام، چشم بسیاری از فرزانگان عالَم را در گذشته و حال، به خود جلب کرده است و او را شخصیتی بزرگ و موجودی شبه افسانه‌ها دانسته و توصیف کرده‌اند. اما همین شخصیت، با این ابعاد عظمت، در مقابل وجود مقدّس نبىّ‌اکرم، یک شاگرد و یک فرزند کوچک و کسی است که در مقابل آن عظمت، برای خود شأنی نمیشناسد. این طور ملاحظه کنید که در مجموعه وجودِ با عظمت نبىّ‌اکرم که چون اقیانوسی بیکران است، شخصیت امیرالمؤمنین گم است. از این جا میشود ابعاد آن عظمت را حدس زد.

آن‌چه به دنیای امروز ما ارتباط دارد، نکته‌ای است که من مکرّر بر آن پا میفشارم و آن، این است که در بین فِرَق اسلامی - که امروز مسلمین خیلی گرفتاری و نابسامانی دارند و با آن دست به گریبانند و باید از هر وسیله‌ای برای نجاتِ خود از این گرفتاریها استفاده کنند - یک نقطه وجود دارد که در آن نقطه، هیچ اختلاف بین آنها نیست. حتّی در عقیده توحید هم که متفقٌ علیه است، ممکن است کسانی تفسیر و حرفی داشته

«2»