من در چند دورهای که امام بزرگوارمان حکم ریاست جمهوری - آراءِ مردم - را تنفیذ میکردند، در فرمایشات ایشان نگاه کردم و دیدم بهطور مستمر - با هر کس که طرف بودهاند - راجع به مردم و ملت صحبت کردهاند. این، همان حکمتِ امام است؛ همان چیزی است که ما هر طور نگاه و مطالعه میکنیم، میبینیم این درست است، این بهتر است. بخصوص قشرهای مستضعف، قشرهای فقیر و ضُعفای مردمند که نیروهای وفادار و ماندگار انقلاب و امام و دولتهای مختلف بودهاند و هستند و خواهند بود. عزیزانی که انشاءاللَّه در آینده نزدیکْ مسؤولیت بر عهده میگیرند، باید هرچه میتوانند از این ذخیره دائمی استفاده کنند و تا آنجا که قدرت دارند، برای آنها خدمت و کار کنند. وضع کنونی، بحمداللَّه این است. این، کشوری است که گامهای اساسی و بلندی برای بازسازی، در آن برداشته شده است. شاید در طول دوران رژیم گذشته، حتّی بخشی از آنچه در این چند سال در بازسازی این کشور انجام گرفت، انجام نگرفته بود؛ چون کار را با کیفیّت و کمیّت - هر دو - باید دید. آنها اگر کاری هم برای کشور میکردند - که از لحاظ کمیّت هم نسبت به آنچه در این دوره کوتاه انجام گرفته است، حقیقتاً کم است - از لحاظ کیفیت، مخدوش بود؛ زیرا در آن، استقلال این ملتْ ملاحظه نشده بود. اساسِ سیاست آن رژیم، بر وابستگی بود. چند نفر دولتمردِ نسبتاً شجاع یک روز در زمان رضاخان پیدا شدند و یک قرار داد نفتی را نوشتند که منافع ملت ایران، تا حدودی در آن ملاحظه شده بود. بهخاطر انگلیسیها، رضاخان با چکمههایش وارد