نیست. توفیق، یعنی جور کردن و جور آوردن و موافق طبع و موافق خواست آوردن کار. این، معنای توفیق است؛ نه این که وقتی میگوییم خدا توفیق داد، یعنی پشت گردن آدم را گرفت که این کار را انجام دهد. باز هم اراده خودِ شماست که کار را انجام میدهد؛ اما توفیق از طرف پروردگار است. اگر این توفیق و جور آمدن کار و فرصت لازم کار را میخواهید، باید با خدا رابطه مستقیم برقرار کنید؛ رابطه تضرّع، رابطه خواست، رابطه ویژه. این رابطه با خدا را همه باید داشته باشند؛ اما شما که مسؤول هستید و یکی از مدیریّتهای بالا در دست شماست - شما که میگویم، یعنی ما مسؤولان، که من خودم از شما به این کار اولی هستم - جزو شایستهترین افرادی هستید که باید این رابطه ویژه را با خدا داشته باشید. نمازِ با توجّه و با حضور بخوانید؛ به نوافل اهمیت دهید و سعی کنید که در روز مقداری قرآن تلاوت کنید. هیچ روزی بر شما نگذرد که مقداری قرآن - ولو ده آیه، پنج آیه - با تدبّر تلاوت نکنید. این، به شما نورانیّت میبخشد. انتظار این را نداشته باشیم که اگر امشب نافله خواندیم، فردا مثلاً گشایش مهمّی در کارمان بشود و اثرش ظاهر گردد؛ نه. در دعاهای ما، نفس رابطه با خدا، جزو بدیهیّات و محکمات ادعیّه ماست و خدای متعال، متضرّعین الیه را مورد توجه و عنایت خاص قرار میدهد. تضرّع، این خواص را دارد. با این که امام رضواناللَّه علیه از سابق هم اهل عبادت بود - ما شنیده بودیم و اطّلاع داشتیم - اما این اواخر که به پایان عمر خود نزدیکتر میشد، با این که انسان وقتی پیر و خسته میشود، همچنان که همه