استقلال را هم از او بگیرند. بعد که به صورت یک ملت درجه سه از کارافتاده بیارزشی درآمد و در اختیار آنها قرار گرفت، کاراییاش را به میل خودشان دستکاری کنند. هر جا به نفع آنهاست، از او استفاده کنند؛ هر جا به نفع آنها نیست، دیگر دل هم نسوزانند و اعتنا هم نکنند؛ کاری که با ملتهای به اصطلاح جهان سوم - طبق اصطلاحات دهههای قبل - یا کشورهای عقب نگهداشته شده کردهاند. ملت فلان کشور، برای دستگاه استکبار و استعمار آن دولت غربی، یا هر کجایی که بر آن تسلط دارد، اصلاً ارزشی ندارد. ارزش آن به این است که چقدر از او بتواند برای خودش استفاده کند ! در همین اظهاراتی که این چند روزه به وسیله این سیاسیّون واقعاً بیچاره غربی شد - که انسان وقتی وضع بعضی از اینها را ملاحظه میکند، حقیقتاً دلش میسوزد که اینها در چه حال و هوا و چه شرایط و وضعی قرار دارند - مشاهده کردید که توصیه حضرات به ایران اسلامی این است که بیایید به جامعه بینالمللی برگردید ! یعنی چه ؟ یعنی این استقلال فرهنگی، این استقلال سیاسی، این چیزی که با خون خودتان، با خون بهترین جوانان این کشور به دست آوردید و خود را از دنبالهروىِ دیگران نجات دادید، کنار بگذارید. یعنی بیایید مواضع سیاسی بحقّی را که ناشی از عقیده و ایمان شماست و با فهم خودتان و با رعایت موازین عقل انتخاب کردهاید، کنار بگذارید. یعنی در قضیه مهمّ فلسطین، بیایید این موضع آزادانه و شجاعانهای که دارید و صریحاً اعلام میکنید و میگویید که ما حضور