خارج نماید. مردم کرج اعلان آمادگی کردند که در مقابل آن تانکها بایستند و مانع شوند که تهران مورد حمله قرار گیرد. شاید همین اعلام آمادگی، مشکل را از تهران دفع کرد. این اوّلین قدمی بود که این شهر بیدار و جوان و سرزنده در انقلاب برداشت. البته من هیچ تعجّبی نمیکنم؛ چون از قبل از انقلاب این شهر را در مایههای انقلابی، در زمینههای مربوط به نهضت و حرکت، از نزدیک دیده بودم. در سال 1345 - یعنی درست سیویک سال قبل - در مسجد جامع این شهر جمعیت پرشور و مؤمنی جمع میشدند، تا در آن ایام اختناق مطلق، سخنانی را بشنوند. من روزها و شبهای ماه رمضان از تهران میآمدم و با این مردم حرف میزدم. البته پلیس و دستگاه امنیت آن رژیم اختناقی و خفقانبار و ضدّآزادی، اجازه ندادند که آن ماه رمضان به شکل مطلوب تمام شود، و جلسات را قطع کردند. من از آن وقت، مردم کرج و روحیه کرج و نشاط و سرزندگی را در این شهر میشناختم؛ لذا تعجّبی نمیکنم. از لحظات پیروزی انقلاب هم هر چه گذشته است، همین روحیه تکرار شده است. در این خصوص میتوان به تشکیل تیپ سیّدالشهداء از مردم کرج و جوانان مؤمن این شهر و بعد از اندکی تبدیل آن تیپ به یک لشکر مقتدر و نیرومند و بعد در مجموعه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اشاره کرد که امروز یک لشکر سازمانی و یک سپاه عملیاتی بهتمام توان و قدرت، متشکّل از همین جوانان این منطقه است و من شنیدم بسیج این شهرستان و حتّی شوراهای اسلامی در اینجا هم با گذشت هجده سال