دادند. این، آن نگرش افراطی و غلط و ظالمانه نسبت به زن در غرب و در اروپاست. یک افراطِ اینچنین، در مقابل تفریط هم دارد. وقتی نهضتی به نفع زنان در چنان فضایی به وجود میآید، طبعاً دچار تفریطهایی از طرف مقابل میشود. لذا شما میبینید در طول چند ده سال، آنچنان فساد و بیبند و باری در غرب به وسیله آزادی زنان به راه افتاد و رواج پیدا کرد که خود متفکّران غربی را دچار وحشت کرد ! امروز دلسوزان و مصلحان، انسانهای خردمند و باانگیزه در کشورهای غربی، از آنچه پیش آمده است، متوحّش و ناراحتند و البته نمیتوانند هم جلوِ آن را بگیرند. به عنوان این که میخواهند به زن خدمت کنند، بزرگترین ضربه را به زندگی او وارد آوردند. چرا ؟ بهخاطر این که با بیبندوباری، با اشاعه فساد و فحشا و با آزادی بیقید و شرطِ معاشرت زن و مرد، بنیان خانواده متلاشی شد. مردی که میتواند آزادانه در جامعه اطفای شهوت کند و زنی که میتواند بدون هیچ ایراد و اشکالی در جامعه با مردان گوناگون تماس داشته باشد، هرگز در خانواده، همسران خوب و شایستهای نخواهند بود. لذا بساط خانواده متلاشی شد. امروز یکی از بزرگترین بلاهایی که گریبان کشورهای غربی را بهشدّت گرفته و آنها را به وضعیت نامطلوب شدیدی دچار کرده، مسأله خانواده است. لذا هر مردی که شعار خانواده بدهد، از نظر غربیها و بخصوص از نظر زنان در غرب، یک فرد مطلوب و یک مرد محبوب است. چرا ؟ چون از تزلزل بنیاد خانواده رنج میبرند؛ به خاطر این که متأسفانه غرب،