اینجا [1] اینگونه نیست که آدم برود، بنشیند و با خیال راحت شروع به حرف زدن کند و چیزی را که میخواهد بگوید. غالباً آدم در اینطور جاها، از اینجا شروع میکند که به آنجا برسد؛ آخر منبر یک دفعه از آن طرف سردرمیآورد ! در عوالم دیگری میرود؛ یعنی جَو، آدم را به یک طرف میکشاند ! دانشگاهی که شما به عنوان دخالت و حضور و نفوذ و عمل و فعالیت و تأثیر، واردش میشوید، چنین محیطی است. هم خودِ محیط، محیط جوان است، هم منبریهای گردنکلفتِ واردی که نشستهاند و همه میخواهند بالای منبر بپرند، هر کدام چیزی در چنته دارند که بگویند ! شما میخواهید اینجا وارد شوید، و در این مجلس، منبر بروید. آنها نمیگذارند شما آسوده باشید ! شما ده نفر آدم به سنّ مرا در یک اتاق بگذارید؛ بعد ما را بیرون کنید، ده نفر به سنِّ خودتان را در اتاق بگذارید، یک میکروفن هم کنارشان باشد. ببینید که چقدر تفاوت دارد ! طبعاً جوان اینطور است دیگر. تازه آنهایی که در دانشگاه هستند، از شما هم جوانترند. طبعاً جوان یک نوع تحرّک - میل به حرکت - میل به اغتشاش و اعتراض، میل به تعرّض و میل به ایرادگیری به همه چیز دارد و درعینحال یک نوع اصولگرایی خاص در مورد چیزهایی که به آن عقیده دارد، در او هست. مجموعهی این چیزهاست. این زمینهی خودِ آن مجلس است.