نه میدان جنگی است، نه جبههای است، نه بسیجی است، نه حرکت انقلابییی است ! محیط روشنفکری، جزو آن محیطهای دشوار است. من همینقدر به شما بگویم که من سالهای سال با محیط روشنفکری کشور، دمساز و دمخور بودهام، آدمهایش را دیدهام، آدمهای خوبی را که در این محیط وارد شدند، دیدهام؛ و بعد چگونه خارج شدهاند ! یعنی محیط روشنفکری محیط عجیبی است و روی این محیط خیلی سایش هست. من میخواهم به شما عرض کنم - توجّه کنید - بکوشید تا هیچگونه تأثیر ناخواستهای روی مجموعهی شما و آنچه که بر این مجموعه مترتّب است، وارد نیاید؛ چون فقط هم که شما نیستید، بناست جماعتی از مدرّسان و معلّمان و دیگران با شما کار کنند. این نکته به نظر من، نکتهی خیلی اساسی و مهمّی است. من حالا همینجا میخواهم روی یکی از تعبیرات شما [1] تکیه کنم - روی مسألهی شعار که اشاره کردید - یک وقت شعار، به معنای مصاحبه کردن و حرف زدن است؛ بهکل از این اجتناب کنید. یک وقت شعار، به معنای مفاهیم شعاری است؛ نه، از آن خیلی هم اجتناب نکنید. قدری چاشنی شعار را در این مجموعهی کارتان بگنجانید، عیبی ندارد.