استکبار، یعنی حالت فرعونیت، یعنی دیکتاتوری در سطح بینالمللی. ملتها با دیکتاتوری در کشورهای خودشان مبارزه میکنند؛ چه در این مبارزه فائق شوند، چه نشوند؛ اما سرِ خود را که بالا میکنند، میبینند یک دیکتاتورِ بینالمللی آنجا ایستاده است و در همهی کارها دخالت میکند؛ در سرنوشت ملتها دخالت میکند، آن هم بر اساس مصالح خودش ! اگر چه دیکتاتوری یک فساد حقیقی و یک عیب اساسی برای هر کشوری است که یک نظام دیکتاتوری و یک شخص دیکتاتور بر آن کشور حکومت کند؛ با این همه هر دیکتاتوری بالاخره ممکن است یک وقت هم به منافع ملت خودش بیندیشد. اما این دیکتاتور بینالمللی، جز به منافع ملت امریکا، و آن هم نه همهی ملت امریکا، بلکه پشتیبانان رژیم حاکم - یعنی کارتلها، تراستها، سرمایهداران بزرگ و سازمانهای مؤثّر در دولت - به چیز دیگری نمیاندیشد. همهی مسائل جهانی بر اساس مصالح شرکتهای عمده و سازمانهای بزرگی که در کشور امریکا در مسائل سیاسی فعّالند، حل و فصل میشود. مسألهی خلیجفارس، مسألهی عراق، مسألهی دریاهای آزاد، مسألهی آسیای میانه، مسألهی خاورمیانه و همهی مسائل دنیا بر اساس مصالح آنها و به وسیلهی این دیکتاتور میخواهد حلّ و فصل شود؛ نه بر اساس مصالح خودِ این ملتها. ببینید این چه بلای بزرگی برای دنیاست ! یک نفر زورگو، با اتّکا به قدرتهایی که در اختیارش هست - چه توان علمی، چه توان سیاسی، چه توان مالی، چه توان پیشرفت فناوری و از این قبیل، که اینها هم متعلّق