نمیترسید ! بعد سرش را نزدیک آورد و گفت: من هم از امریکا میترسم ! از چه چیز امریکا میترسند ؟ از قدرت جاسوسی امریکا، از سازمان سیا، از کودتاهای امریکا. همین شخص بعد از دو، سه سال، به وسیلهی کودتایی که به احتمال زیاد از طرف امریکا در کشورش برپاشده بود، کشته شد ! رؤسای کشورها میترسند. گاهی اعتراضی هم میکنند؛ اما پیش نمیروند. این مربوط به دولتها بود. و اما سراغ ملتها بیاییم. بسیاری از افراد ملتها بیخبرند؛ بسیاری هم که مطّلعند - مثل روشنفکرانشان - بهوسیلهی ایادی امریکایی، یا بهوسیلهی دستنشاندگان رژیم امریکا در کشورهایشان، تطمیع میشوند. در همین کشورهای منطقهی خاورمیانه - که من نمیخواهم اسم آنها را بیاورم، اما شما به احتمال زیاد تشخیص میدهید که من کدام کشورها را میگویم - کشورهایی هستند که وابسته به امریکایند. در این کشورها روشنفکرانی هم هستند که حقیقت را میفهمند و میخواهند بگویند، بنویسند؛ گاهی هم چیزی سر میزند، لیکن بعضی از اینها تهدید میشوند، بعضی خریده میشوند، بعضی صدایشان خفه میشود. حرفی میزنند، اما نمیگذارند پخش شود. در محافل روشنفکری، گفتگویی میکنند و از بین میرود. علّت اینکه در کشور ما حرفهای سیاسی موج برمیدارد، این است که حرفهای سیاسی در محافل تنگِ روشنفکری نیست؛ در متن مردم است و مردم به مسائل سیاسی علاقهمندند و در صحنه حضور دارند. قبل از انقلاب هم من با محافل روشنفکری کشور، ارتباطات زیادی داشتم. خیلی حرفها میزدند؛ اما در یک محفلِ پنج نفری، ده نفری، و