من در همینجا بگویم که قضیهی ما، قضیهی رژیم امریکاست؛ نه قضیهی ملت امریکا. ما با ملت امریکا کاری نداریم، دشمنی هم نداریم؛ مثل بقیهی ملتهایند. البته در این سالهای طولانی، رژیم امریکا با تبلیغات پیگیر، آن ملت را شستشوی مغزی زیادی داده است. خیلی از افراد ملت امریکا نمیدانند که در ایران چه خبر است و اصلاً قضیهی ایران چیست؛ یک چیزهایی شنیدهاند: ارتجاع و اصولگرایی و ضدّحقوق بشر ! اینها را دولتها و تبلیغاتچیهایشان به آنان گفتهاند، مردم هم باور کردهاند، والاّ مردم امریکا به خودیخود ملتی مثل بقیهی ملتها هستند و ما هم هیچ دشمنی با آنها نداریم. ما با هیچ ملتی دشمنی نداریم. ما با مردم چه کار داریم ؟ قضیهی ما، قضیهی رژیم امریکاست. وضع جغرافیای سیاسی ایران طبیعتاً تغییر کرده است؛ اما وضع موقعیت سیاسی کشورمان تغییر نکرده است. کشور ایران در یکی از حسّاسترین مراکز دنیا قرار گرفته است. شما اگر نقشهی دنیا را جلویتان بگذارید و یک نگاه به آن بکنید، خواهید دید که از لحاظ ارتباط شرق و غرب، چقدر این کشور حسّاس است. از لحاظ منابع حسّاس است - بخصوص از لحاظ وجود شوروی در آن روز حسّاس بود - از لحاظ همسایهها حسّاس است، از لحاظ خود این ملت که میدانند ملتی باهوش و فرزانه و بااستعدادی است، حسّاس است. این مجموعهی حسّاس که از لحاظ جغرافیایی، طبیعی، تاریخی، فرهنگی، منابع طبیعی و ثروت چیز برجستهای مینمود، یک جا در مشت امریکا بود. چند صدهزار امریکایی در این کشور - عمدتاً در تهران - در حسّاسترین مراکز بودند؛ حقوقهای