بیانات سال 76


مجموعه‌ای از انسانها زندگی میکنند، تا آن جا که میتوانند، اراده خودشان را بر آن مجموعه انسانی تحمیل کنند. استکبار، یعنی این.

ما با این کارها، مخالف و مقابل و ضدّیم. ما نمیتوانیم این را قبول و تحمّل کنیم. هیچ ملّتی هم این را نمیخواهد. هیچ ملت و هیچ مجموعه انسانیای، نمیخواهد که زیر فرمان دیگران باشد. منتها خیلی از مجموعه‌های انسانی، متأسّفانه یا قدرت خود را کشف نکرده‌اند و خیال میکنند که نمیتوانند، یا شاید هم واقعاً نمیتوانند. ملت ایران هم متأسّفانه در سالهای متمادی دوران حاکمیت طاغوتها و زمان حاکمیت حکومت فاسد پهلوی و قبل از آن، حکومت فاسد قاجارها، همین وضعیّت را داشت. این ملت بزرگ، این فرهنگ عمیق، این تواناییهای عجیب و این استعداد کم‌نظیر و درخشان، این گونه مورد سوءاستفاده دشمنان قرار میگرفت. معلوم است که دشمن با یک ملت چه میکند.

عزیزان من ! این ملت، از لحاظ علم و فرهنگ و پیشرفتهای فکری و علمی و اجتماعی، عقب مانده و عقب افتاده نبود. این را همین قدرتهای تجاوزگر در طول زمانهای گوناگون، به کمک حکّام فاسد بر او تحمیل کردند و ملت ایران را به زور و ظلم، از قافله تمدّن و دانش بشری و پیشرفتهای علمی، عقب نگهداشتند. اسلام آمد، این ملت را زنده کرد و او را با تواناییهای خودش آشنا نمود. خدای متعال، معلّمی برای این ملت فرستاد که با زبان پیامبران با او حرف زد، او را بیدار کرد و به حقّ خود و قدرتش آشنا نمود. به او فهماند که اگر یک ملت بخواهد اراده کند، چه معجزه‌های بزرگی از او و به دست او سر میزند. این ملّت بیدار شد. هجده سال است

«5»