درست نقطه مقابل آن، بهشت اخلاقیای است که اسلام برای انسانها تصویر کرده است. اسلام خواسته است انسانها نسبت به هم مهربان، به سرنوشت هم شدیداً علاقهمند و دلبند و دلبسته، به مصالح هم علاقهمند، از رنجها و اشتباهات یکدیگر متأثّر و متأسّف باشند، یکدیگر را دعا کنند، با یکدیگر با مرحمت رفتار کنند؛ « ﴿و تواصوا بالمرحمة » ﴾ [1] این دست دوستی، پیوند عاطفی، ارتباط محبّتآمیز میان برادران، میان دوستان، میان خواهران، میان آحاد ملت اسلامی، خیرخواهی، خیراندیشی، اینها صفات بسیار برجسته و ممتازی است؛ اینها را باید در خود تقویت کرد. بدترین صفات در انسان این است که انسان خود و مصالح مادّی خود را محور قرار دهد و حاضر باشد که به خاطر ارضای یک حسّ شخصی و یک خواست شخصی، انسانهای بیشماری را در معرض تلف و بدبختی قرار دهد. خدا باید این را علاج کند و این ریشهها را از دلهای ما بکنَد. در خود این دعاها هم این معانی هست. عجیب این است که اگرچه از همه ائمه علیهمالسّلام - تا آن جایی که در ذهنم هست - تقریباً دعاهایی مأثور است و ادعیّهای به ما رسیده است، اما بیشترین و معروفترین دعاها از سه امام است، که هر سه درگیر مبارزات بزرگِ مدّتِ عمر خودشان بودند: یکی امیرالمؤمنین علیهالسّلام است که دعاهایی مثل دعای کمیل و دعاهای دیگر از آن بزرگوار رسیده است، که یک عالَم و غوغایی است. بعد ادعیه مربوط به امام حسین علیهالسّلام است، که همین دعای عرفه مظهر آنهاست. این دعا، واقعاً