بیانات سال 76


که به آن چه از این‌جا ابلاغ میشود، ترتیب اثر دهند و مثل یک امر واجب‌الاطاعة، اطاعت کنند.

نکته‌ی دیگری هم که به نظرم رسید امروز عرض کنم - البته من این را به بعضی از مسؤولین اجرایی عرض کرده‌ام - این است که عرصه‌ی فرهنگ - همان‌طور که توجّه دارید - یک عرصه‌ی مبارزه است. این‌که میگفتم « تهاجم فرهنگی »، مخصوص امروز هم نیست. البته یک وقت تهاجم در زمینه‌هایی، بُروز بیشتری دارد، یا شدّت بیشتری پیدا میکند.

فرهنگ، جای جنگ است. فرهنگهای گوناگون، با یکدیگر در حال مقابله‌اند. البته چنانچه صاحب یک فرهنگ - یک مجموعه که یک فرهنگ دارد - بتواند فرهنگ خودش را با فرهنگهای دیگر تطبیق کند، خیلی خوب است. یک چیزهایی را هم بگیرد، خیلی خوب است. البته یک مقدار، هم اختیاری است و هم نیست. کسی که در تاریخ مطالعه میکند، میبیند که انتقال فرهنگها از بخشهای گوناگون عالم به بخشهای دیگر، ناشی از تصمیم‌گیری نیست؛ اگرچه اسلام در مقام تصمیم‌گیری هم با این تصمیم، مخالفتی ندارد.

اسلام فرهنگ جامعه را با همه‌ی خیرات و حسناتی که در فرهنگهای دیگر وجود دارد، تکمیل میکند؛ لیکن فرهنگهای مختلف در دنیا، در مقابل هم صف‌آرایی میکنند. این صف‌آرایی ممکن است که در مواردی طبیعت فرهنگها باشد. فرض کنید فرهنگ مادّیگری، طبعاً در مقابل فرهنگ معنوی یک نوع صف‌آرایی دارد؛ و طبعاً - ولو عملاً متولیّانشان

«6»