جامعه را بررسی کنند، اولویّت دارد. بنابراین ایرادی نیست که ولو سیاستهای کلّی - از جمله سیاستهای فرهنگی - در جای دیگر تدوین میشود، و بههرحال جایگاهی هم برای سیاستهایی که به اجرا نزدیک است، یا به تعبیر جناب آقای خاتمی همان حلقهی واسط بین اجرای محض و سیاستهای کلّی است - که این هم خودش عرض عریضی است - وجود داشته باشد. پس مطلب اوّل اینکه من واقعاً اصرار دارم این مجموعه، با احساس این مسؤولیت، مشغول کار باشد. یک بار دیگر هم چند سال قبل - زمان امام رضواناللَّهعلیه - همین سؤال مطرح شد و مجموعه و شخص امام رضواناللَّهعلیه به این نتیجه رسیدند که این تشکیلات، وجودش لازم است، ولو اینکه دستگاههای موظّف فرهنگی دولتی ما به کار خود مسلّطند. آن وقت هم خوب تسلّط داشتند و برنامهریزی میکردند. مجلس بود، قانونگذاری میکرد، دولت هم بود؛ اما احساس شد که این مجموعه هم کاملاً لازم است. الان هم من تأکید میکنم و به نظرم میرسد که حقیقتاً این مجموعه میتواند خلأ بزرگی را در باب فرهنگ پُر کند. ثانیاً، اگر چه بخشهای دولتی - فرهنگی ما یک مجموعه از کار فرهنگی را به عهده دارند - مثل دانشگاهها، مثل مدارس - اما حقّاً و انصافاً مجموعهی مسائل فرهنگی کشور، در این بخشها منحصر نیست. یعنی اگر ما در زمینههای فرهنگی کشور احساس کنیم که یک کار عمومی لازم است؛ فرض کنید احساس شود که جامعهی ما جامعهای است که به بعضی از بیانضباطیها در زمینهی مسائل خودش، خو گرفته و لازم