بسماللَّهالرّحمنالرّحیم برادرمان [1] حرفهای بسیار خوبی را بیان کردند. از اینکه الحمدللَّه شما جوانان خوب و مؤمن، در دانشگاه هستید و حضور دارید، من خیلی خوشحالم. این کارهایی را هم که گفتید میکنید و کردهاید، همه خوب است. عنوان « بسیج دانشجویی »، از دو بخش تشکیل شده است که هر کدام از این دو بخش، نقلها و داستانها دارد و به دنبال خودش تکالیفی بر دوش انسان میگذارد. یکی کلمهی « بسیج » است، یکی کلمهی « دانشجو » ست. وقتی میگوییم « بسیج »، معنایش این است که مجموعهای مورد نظر است که در عرصهی مجاهدتِ انقلابی حضور پیدا کرده و حضور دارد؛ غایب نیست، آماده است. بسیج شدن نیرو، معنایش این است دیگر. وقتی میگوییم نیروها را بسیج کردیم، یعنی چه ؟ یعنی به اینها آمادگی لازم برای حضور در میدان کار، میدان مبارزه و مجاهدتی که مورد نظر است، دادهایم. پس در کلمهی « بسیج »، معنای حضور و آمادگی - آن هم در حدّ فداکاری - هست. در جنگ هم وقتی میگفتیم « بسیج »، آن معنایی که به ذهن ما متبادر میشد، عبارت بود از زبده و عصارهی بهترین نیروهای