بیانات سال 76


کوشش کنند، پیشرفتهای بسیاری هم به دست می‌آورند؛ متدیّن هم هستند، منافاتی هم ندارد.

* با وجود ابهام در هدف ما جوانان و بعضاً یأس در زندگی، به نظر شما چگونه برنامه‌ریزی کنیم و چه هدف و معیاری را انتخاب نماییم ؟

البته این‌که شما گفتید ما این‌طور هستیم، من نمیدانم منظورتان از ما کیست ؟ حتماً نباید منظورتان نسل جوان و نوجوان باشد؛ چون خیلی از جوانان این‌گونه نیستند. بعضیها این‌طورند، بعضیها هم نیستند. شما هم که این را مطرح میکنید، من اطمینان ندارم خودتان هم حتماً این‌گونه باشید. ممکن است شما واقعاً هیچ‌گونه سردرگمی نداشته باشید، ولی البته چرا؛ بعضیها این‌طورند.

بچه‌های عزیز من ! ببینید؛ هدف زندگی باید چیزی فراتر از خود زندگی باشد؛ چون وقتی شما چیزی را به عنوان هدف زندگی انتخاب میکنید، یعنی زندگی، وسیله و ابزاری برای آن است. غیر از این است ؟ یعنی حیات انسان، مقدّمه و وسیله‌ای است برای آن هدف، والّا اگر - مثلاً - این هدف را پولدارشدن قرار دهیم، آیا واقعاً میارزد که انسان، حیات و لحظات و آنات ارزشمند زندگی خود را صرف کند، برای این‌که پول به دست آورد ؟! از پول میخواهد چه استفاده‌ای بکند ؟ چهار صباح دیگر با پول زندگی کند ! یعنی انسان در واقع بخش عمده‌ای از زندگی و حیات را مایه بگذارد، تا بتواند بخش دیگری را - که آن را هم حتماً زندگی خواهد کرد - با کیفیّت بهتری به کار ببرد. این معامله خیلی مغبونانه‌ای است ! هدف زندگی باید خیلی بالاتر از این باشد.

«18»