قدرتهای حاکم، حرکت کرده است. کسی که در زندگی ائمّه علیهمالسّلام مطالعه و تفحّص کند، این را به وضوح مییابد. در دوران سلاطین بنیامیّه و بنیعبّاس، اهلبیت علیهمالسّلام مثل عَلَمها و پرچمهایی بودند که راه اسلام ناب و بری از تحریف را به مردم نشان میدادند؛ اسلامی که قدرتها نمیتوانستند به خاطر حفظ حکومت خودشان، یا به خاطر تأمین تعیّش و عیاشّیهای خودشان، به آن چیزی بیفزایند، یا از آن چیزی کم کنند. این چیزی نیست که ما بگوییم شیعه فقط روایت کند؛ در همه تواریخ اسلامی میشود از کسانی که به خاطر یک مقتدر و یک حاکم، به جعل حدیث میپرداختند و تفسیر آیات کریمه قرآن وضع میکردند، نمونههایی پیدا کرد. ائمّه در مقابل این میایستادند. هر کس که در مقابل تحریف و در مقابل کشاندن مذهب به این طرف و آن طرف به میل صاحبان قدرت بایستد، مورد ستم قرار میگیرد. نفس این مکتب و این عقیده، این خصوصیت را دارد؛ چارهای هم نیست. با این دشمنیها، مجاهدت را هم نمیشود تعطیل کرد. البته امروز اینطور نیست که هرجا شیعهای زندگی میکند، مشغول مبارزه است؛ نه. شیعیان هرجا که هستند، در خلال امّت بزرگ اسلامی مشغول زندگی خودشان هستند؛ لیکن مکتب و تفکّری که از آن انقلاب اسلامی ایران پدید میآید؛ جمهوری اسلامی ایران با این استقلال و ثبات سیاسی و با این عزّت اسلامی به وجود میآید و امّتی را با این شجاعت و با این قدرت تربیت میکند، نمیتواند مورد پسند مستکبران جهان باشد؛