سال قمری ما - که سال ۱۴۱۸ است - از مبدأ هجرت خاتم الانبیاء علیه و علی آله الصّلاة والسّلام است، سال شمسی ما هم از مبدأ هجرت است. بقیه ملتهای مسلمان برای سال شمسی خود، از سال میلادی استفاده میکنند؛ ولی ما ایرانیها، هجرت نبىّ اکرم را، هم مبدأ سال قمری قرار دادیم، هم مبدأ سال شمسی. این، مطلبِ اوّل که به نظر من نشانگر هنر و عشق و علاقه ایرانی به تعالیم مقدّس اسلام و به آثار مطهّر و مقدّس نبوی است. در ضمن، اوّلِ سال را اوّلِ فصل بهار انتخاب کردهایم، در حالی که مسیحیان، اوّلِ زمستان را اوّلِ سال قرار میدهند ! البته فرق آنها با ما این است که ولادت حضرت مسیح، تاریخ مشخّصی ندارد و یک مطلب حدسی است؛ در حالی که هجرت نبىّ مکرّم اسلام، از نظر تاریخی کاملاً دقیق و مشخّص است. به هر حال ما اوّلِ بهار را اوّلِ سال خودمان قرار دادهایم که این هم یک ذوق و سلیقه ایرانی است. اوّلِ بهار، اوّلِ رویش طبیعت، اوّلِ بیداری باغ و راغ و بوستان و اوّلِ بالندگی همه موجودات زنده است. این بهتر از زمستان است که وقت مردن و انجماد طبیعت و گیاه و نباتات است. در تعالیم اسلام نکتهای وجود دارد که خوب است برادران و خواهران به آن توجّه کنند. اسلام با سنّتهایی که از قبل از اسلام باقی مانده است، دو نوع رفتار میکند. اوّلاً بعضی سنّتهای غلط را بهکلّی از بین میبرد و نابود میکند؛ چون سنّتهای درستی نیست. مثل این که عربها قبل از اسلام، دختران خودشان را نگه نمیداشتند، یا بیشترِ ملتهای غیرمسلمان،