گوینده، برنامهساز، یا کتابنویس شد، شما دیگر خاطرتان جمع است؛ مثل کتابنویس، فیلمنامهنویس، گویندهی تلویزیون و افرادی نظیر آنها که در محیط قبلی پرورش پیدا کردهاند، نخواهد بود. یعنی شما در حرکت خودتان در کانون، میتوانید آن دو مقصود و دو وظیفهای را که در باب ادبیات هست، هر دو را با هم تأمین کنید؛ هم ادبیات را پیش ببرید، هم آن را در قشرهای گوناگون - که قشر مخاطب شما کودک است - درست صرف کنید. بنابراین به زبان و ادبیّات، باید خیلی اهمیت داده شود. یک جملهی کوتاه هم دربارهی نقش هنر عرض کنم. البته شما خودتان هنرمندید و مناسبتی ندارد که من با شما در این زمینه چیزی بگویم - همهی شما بهتر از من میدانید - لیکن عزیزان من ! زبان هنر زبانی است که هیچ چیزی جایگزین آن نیست. حتّی در نوشتهها هم بایستی هنر به کار برد. حتّی در فرهنگِ کلامی هم هنر است که اثر میگذارد ! یک عبارت را شما میتوانید دو نوع بیان کنید: هنرمندانه و غیر هنرمندانه. اگر هنرمندانه بیان کردید، اثر میگذارد ولی همان عبارت اگر غیرهنرمندانه ادا شد، اثر نخواهد گذاشت ! هنر اینگونه است؛ هیچ چیز جای هنر را نمیگیرد. امروز فرهنگ استعماری در سطح جهان - فرهنگ متجاوزانه تعبیر کنیم - که میخواهد همهی دنیا را تسخیر کند - البته این فرهنگ، مقولهی مرکّبی است، مقولهی بسیطی نیست - بیشترین و روندهترین وسیلهی