نتیجه چیست ؟ این است که ما باید گردشِ کار را تُندتر کنیم. ما باید بیشتر تلاش کنیم و میتوانیم. من اعتقاد دارم ما میتوانیم بهتر، عینیتر، دقیقتر و سریعتر کار کنیم و نگذاریم. ما جوانان خودمان را تربیت کنیم. پس نکتهی اوّل، در مورد اهمیت کار بر روی کودکان و نوجوانان است. من به شما عرض کنم که شما مربّی عزیز، شما که در کتابخانه با کودک مواجه میشوید، شما که قصّه میگویید، شما که کتاب میفرستید، شما که کتاب میخوانید و شما که در کار هنری و آفرینش هنری خودتان، آن کودک را مخاطب قرار میدهید، بدانید که الان درست روی نقطهی اصلی و اساسی حرکت میکنید. شما درست آن کاری را که باید انجام گیرد انجام میدهید. آن کسی میتواند از کار خود، شاد و خشنود و از رضای الهی خاطرجمع باشد که خلأِ لحظه را پر کند. خلأِ لحظه این است و شما این خلأ را پُر میکنید. پس، این نکتهی اوّل در مورد اهمیت کار بر روی کودکان و نوجوانان است؛ یا به تعبیر بهتر، برای کودکان و نوجوانان است که در حقیقت برای آینده، برای خانوادهها، برای کشور و تاریخ است. نکتهی دوم، در مورد اهمیت هنر و ادبیّات است. کشور ما خوشبختانه کشور هنر و ادبیّات است. نمیخواهم به طور مطلق و بیمطالعه ادّعایی را بکنم که حالا در خیلی از رشتههای هنری، یا بلد نیستیم، یا عقبیم، یا مقلّدیم ! در این بحثی نیست؛ لیکن طبیعت این تاریخ، بیشتر یک طبیعت ادبی و هنری است و گذشتهی ما، طبیعت ما و ادبیّاتِ خیلی قوی ما هم این را نشان میدهد.