این نهایت انحطاط است. عدّهای راجع به تغییر خط حرف میزدند و عدّهای در مورد به کار بردن لغات و اصطلاحات فرنگی افتخار میکردند و خودشان را در مقابل آن کوچک میدانستند ! آنجایی هم که میخواستند فارسیسازی کنند، حتّی لغتسازىِ فارسیشان نوعی اظهار ارادت به لغت بیگانه بود ! واقعاً از چیزهای عجیبی که انسان مشاهده میکند، اینکه یک دستگاه لغتسازی در ارتش زمان شاه وجود داشت؛ آنها مینشستند و لغتی را از لغتنامهی کهن فارسی انتخاب میکردند که یک نوع شباهتی به زبان خارجی داشته باشد ! گاهی هم لغت فارسی جعل میکردند؛ لغتسازی میکردند. البته لغتسازی، کار جایزی است؛ به شرط اینکه آن کسی که لغتسازی میکند، صلاحیت این کار را داشته باشد - اشکالی ندارد، پیشرفت زبان است - اما آنها صلاحیت داشتند یا نداشتند، کاری ندارم؛ لیکن لغتسازیشان با توجّه به لغت خارجی بود ! « تک » را در مقابل « اَتک » و برای تقلید از « اَتک » میآوردند ! « چالش » را برای تقلید از « چلنج » میآوردند ! اینطور لغتسازی میکردند. از این قبیل، زیاد است و شاید اگر کسی واقعاً دنبال کند، بتواند یک دفتر از اینگونه لغتهایی که عمدتاً بر محور لغت انگلیسی میگشته، بیابد. خوب؛ وقتی که در مهد زبان فارسی، زبان فارسی اینگونه مورد بیاعتنایی است که بلد نیستند درست فارسی حرف بزنند، انتظار پیشرفتِ آن بیجاست ! یک وقت یک نخستوزیر عربزبان، در زمان ریاست جمهوری بنده آمده بود با من ملاقات میکرد - یادم نیست که رئیس جمهور بود یا نخستوزیر - وزیر خارجهاش هم پهلویش نشسته بود. با من عربی صحبت میکرد،