- برتر از این حرفهاست، زمینه همه اینهاست - آزادی هم همینطور است. این، نظر اسلام است. البته استثناهایی وجود دارد. این حق را در مواردی میتوان سلب کرد؛ مثل حقّ حیات. یک نفر کسی را میکُشد، قصاصش میکنند. یک نفر فساد میکند، قصاصش میکنند. در مقوله حقّ آزادی هم اینگونه است؛ منتها اینها استثناء است. این، دیدگاه اسلام است. بنابراین، این فکر غلط است که تصوّر کنید تفکّر آزادی اجتماعی، تفکّری است که غرب به ما هدیه کرده است؛ هر وقت هم خواستیم حرف شیرین و جالبی در این زمینه بزنیم، حتماً کتاب فلان کس را آدرس بدهیم؛ نام فلانکس را که در غرب نشسته برای خودش فکر کرده و نوشته، ذکر کنیم؛ نه. باید مستقل فکر کرد؛ باید به منابع خودی و به منابع اسلامی مراجعه کرد. انسان از تفکّرات دیگران، برای تشریح ذهن و یافتن نقطههای روشن استفاده میکند؛ نه برای تقلید کردن. اگر پای تقلید به میان آمد، ضرر بزرگ خواهد بود. من آنچه که امروز در این پیکار فکری و مطبوعاتی - که عرض کردم پدیده مبارکی هم هست - مشاهده میکنم، این است که خیلیها به این اصل توجّه نمیکنند. در اینجا من دو، سه تفاوت عمده « آزادی » در منطق اسلام را با آزادی در منطق غرب بیان میکنم. البته عرض کردم لیبرالیسم، سرجمع همه نظریهها و گرایشهای گوناگونی است که درا ین مکتب وجود دارد و ممکن است بعضی از این نظریهها و گرایشها، در