را هم همه کسانی که اهل روزنامهاند، خواندهاند. البته بنده همان وقت تفاصیل بیشتری را از آن اطّلاع پیدا کردم؛ لیکن همه در روزنامههای ما هم نوشتند و گفتند. گروهی پیدا شدند که اینها با گرایش مذهبی خاصی علیه حکومت فعلی امریکا - زمان همین آقای کلینتون - اقدام کردند. علیه آنها مقداری کارهای امنیتی و انتظامی شد، اما فایدهای نبخشید. خانهای را که آنها در آن جمع شده بودند، محاصره کردند و آتش زدند که حدود هشتاد نفر در آتش سوختند ! عکسهایش را هم منتشر کردند و همه دنیا هم دیدند. در میان این هشتاد نفر، زن هم بود، کودک هم بود، شاید یک نفرشان هم نظامی نبود. ببینید؛ آزادی زنده ماندن، آزادی عقیده، آزادی مبارزه سیاسی، به این حد محدود میشود. بنابراین، آزادی در دنیای مادّی غرب هم حدود و مرزهایی دارد؛ منتها این مرزها، مرزهای مادّی است. ارزشهای اخلاقی در آنجا، هیچ مانعی برای آزادی نیستند. مثلاً نهضت همجنسبازی در امریکا، یکی از نهضتهای رایج است ! افتخار هم میکنند؛ در خیابانها تظاهرات هم راه میاندازند؛ در مجلّهها عکسهایشان را هم چاپ میکنند؛ با افتخار هم ذکر میکنند که فلان تاجر و فلان رجل سیاسی جزو این گروه است؛ هیچ کس هم خجالت نمیکشد و انکار نمیکند ! بالاتر از این، بعضی از اشخاصی که با این نهضت مخالف میکنند، مورد تهاجم شدید بعضی از مطبوعات و روزنامهها واقع میشوند که ایشان با نهضت همجنسبازی مخالف است ! یعنی ارزش اخلاقی، مطلقاً حدّ و مرزی برای آزادی معیّن نمیکند.