بیانات سال 77


بگذارنند و سرمایه گذاری کنند و میخواهند کار، زیرِ امر و فرمان خودشان باشد و ارتباطی با ایران نداشته باشد که مبادا مورد خطر قرار گیرد - نبود، این حادثه پیش نمیآمد و این‌گونه شکلِ خونینی پیدا نمیکرد. البته اختلافاتی بود - درگیریهای قومی بود - لکن با این شدّت و با به‌کار گرفتن تعصّبات مذهبی و قومی و طایفی همراه نبود. متأسفانه الان این‌طور شده است. میببینید که همه مشکلات این دنیای کنونی، بخصوص در بخشهایی که مردمی فقیر و دولتهایی ضعیف زندگی میکنند، به سرانگشت خیانتکار آنها برمیگردد و این، مسأله خیلی مهمّی است. مسأله افغانستان یک جنبه انسانی برای ما دارد و آن، دلسوزی است. یک جنبه اسلامی دارد و آن، احساس تکلیف است. یک جنبه سیاسی و ملی هم دارد و آن، جلوگیری از ایجاد خطر برای کشور و ملت است. همه جنبه‌ها، در وضع کنونی ما جمع است. باید همه مسؤولین و دست‌اندرکاران کشور، از جمله نیروهای مسلّح، آماده باشند تا هرچه را که مسؤولان کشور و مسؤولان سیاسی و امنیتی صلاح دیدند و هر راهی درست و به نفعِ کشور دانستند، در وقت خود، با قدم قاطع و اقدام سریع، انجام گیرد و طی شود. این، توصیه حتمی ما به سپاه و ارتش، دستگاههای امنیتی، مسؤولین گوناگون و مسؤولین خبری و تبلیغاتی است. همه باید آمادگی لازم را برای حفظ منافع کشور و انجام وظایف اسلامی از یک سو، و برای همدردیهای انسانی از سوی دیگر داشته باشند تا ان‌شاءاللَّه بتوان به وظیفه عمل کرد. امیدواریم که خداوند متعال، مردم

افغانستان و مردم این منطقه را از حوادث دهشتناک و بزرگ حفظ کند و آن مردم بیچاره را از گرفتاری امروز نجات دهد.

یک نکته هم راجع به مسائل کشور عرض کنم: ما بحمداللَّه از اوّلِ انقلاب تاکنون توانسته‌ایم از امتحانات بسیار سختی، سربلند و سرافراز بیرون آییم. « ما » یعنی ملت ایران؛ نه مسؤولین تنها، یا یک مجموعه بخصوص. ملت ایران بحمداللَّه توانسته است از همه این عقباتِ کؤدی که در سر راهش وجود داشته است، خود را نجات دهد. این عقبات هم، انواع و اقسامی داشت و این گرفتاریها یکسان نبود. گرفتاری نظامی بود که همه شاهد بودید و دیدید. البته این را هم عرض کنم: امروز بعضی هستند که در دنباله کارهای فرهنگی خطرناک، میخواهند یاد آن روزها را هم از خاطر ملت ایران ببرند. از تکرار اسم جنگ و اسم مناطق جنگی و « خرمشهر » و « شلمچه » و « دو کوهه » و از این قبیل چیزها عصبانی میشوند. از نام آنچه که مردم و ذهنها را به یاد آن روزها بیاورد، خشمگین میشوند و بدشان می‌آید و تلاش میکنند که اینها از یاد مردم برود. اینها کسانی هستند که در آن دوران، خجلت زده و شرم‌زده بودند؛ چون حضوری در صحنه نداشتند. چون در آن دوران، آنچه اتّفاق میافتاده است مایه خجلت آنها و علیه کسانی بوده که دلِ اینها با آنان بوده است. لذاست که از تکرار آنها ناراحت میشوند و میخواهند این را از خاطر ملت ایران حذف کنند.

به همین سبب، درست عکس این خواست باید انجام گیرد؛ یعنی خاطره درخشان روزهای بزرگ دفاع مقدّس، باید با قوّت و قدرت بیشتر و روشن

«6»