بیانات سال 77


نکردند، « فاعقبهم نفاقا فی قلوبهم الی یوم یلقونه بما اخلفوا اللَّه ما وعدوه و بما کانوا یکذبون ». خلف وعده‌یی که آنها با خدا کردند، دروغی که با عمل خودشان گفتند، کار آنها را به آن جا رساند که « فاعقبهم نفاقاً فی قلوبهم الی یوم یلقونه »؛ خدا در دلهای آنها نفاق را به‌وجود آورد. کسی که منافق نیست، بعداً منافق میشود.

در آیه‌ی دیگری میفرماید: « ثم کان عاقبة الذین اساء السوء ان کذبوا بایات اللَّه »؛ خلافکاری، گناه، ارتکاب محرم، عدم اعتنا و مبالات به تربیت خود، گاهی کار را به جایی میرساند که جزای کار بد آنها « سوء » است. البته این آیه را دوسه جور نقل کرده‌اند. این بنابر یک وجه از آن وجوهی است که معنا شده است. « سوءا » یعنی بدترین؛ علاج خرابی کار بد آنها بدترین شد. آن بدترین چیست ؟ ان کذبوا بایات اللَّه ». تکذیب به آیات خدا، یعنی یک مؤمن بر اثر عدم مراقبت، عدم دقت، مواظب خود نبودن - مواظب حرف خود، کار خود، رفتار خود، معاشرت خود، فکر خود - و از خود مراقبت معنوی نکردن، کارش به جایی میرسد که ایمان خود را از دست میدهد، تکذیب « آیات‌اللَّه » میکند.

اسم این مراقبت، همان تقواست؛ این تقوایی که دایم گفته میشود: « تقوا، تقوا » تقوا یعنی شما مراقب خودتان باشید، در رفتار و گفتار و حرف، مواظب باشید که شیطان در شما نفوذ نکند. البته هیچ انسانی از گناه بیرون نیست؛ مگر معصومین. همه گناه میکنند، همه‌ی ما در این جهت مثل هم هستیم؛ جز معصومین. فرق آدم با تقوا با آدم بیتقوا این است که آدم بیتقوا خودش را در مقابل گناه، رها میکند؛ مثل این‌که شما یک

«14»