شهیدی که این لشکر را به وجود آوردند؛ همین سردار « علی فضلی »؛ همین سردار « ناصح »؛ همین جوانان مؤمن و همین نورانیهایی که نورانیّت آنها میتواند دلهایی را روشن کند. اینها مایه شرفند؛ اینها مایه عزّتند. برای یک کشور، داشتن اینها افتخار است؛ بردن نامشان افتخار است؛ تکرار یادشان افتخار است؛ ادامهی راهشان افتخار است. اشتباه است اگر کسی خیال کند اسم جنگ و شلمچه و ایثار و سرباز و سپاهی و سردار را نیاورید؛ مبادا وضعی که میخواهیم در جامعه به وجود آید، به هم بخورد ! نه؛ این خطاست. وضع مطلوب، وضع خوب، بنای شامخ، پرچم عزّت، دولت مقتدر، ملت سربلند و راه روشن، آن وقتی خواهد شد که مفهوم « جهاد » در حالی که در انسانهای پاک و والا و پیراسته تجسّد پیدا کرده است، در جامعهای نیز وجود داشته باشد، و در جامعه ما وجود دارد. جوانان عزیز ! عزیزان نورانی ! خدا را شکر میکنیم که دولتْ قدرِ شما را میداند؛ ملتْ قدرِ شما را میداند؛ مسؤولان کشور قدرِ شما را میدانند؛ رئیس جمهور قدرِ شما را میداند؛ مجلس قدرِ شما را میداند. خدا را شکر میکنیم که پرچم عزّت و جهاد و ایثاری که با دست شما جوانان در این کشور به اهتزاز درآمد، امروز هم در دست جوانان است؛ جوانان مؤمن، جوانان پاک و نورانی در میدانهای مختلف. اگر روحیه جهاد و مقاومت در مقابل دشمنیهای دشمن باشد، این جوان هر جا هست - در پادگان، در دانشگاه، در حوزه علمیه، در بازار، در کارخانه، در محیطهای گوناگون -