کسی انجام گیرد، مهم نیست. پس، هدف مهمّ است. « شخص » و « من » و « خود » برای انسانِ با اخلاص اهمیتی ندارد. اخلاص را دارد، اعتماد به خدا را هم دارد. میداند که خدای متعال حتماً این هدف را غالب خواهد کرد؛ چون فرموده است: « ﴿و انّ جندنا لهم الغالبون ﴾ »[1] خیلی از این جنودی که غالبند، در میدان جهاد به خاک شهادت میافتند و از بین میروند؛ لیکن فرموده است: « ﴿و انّ جندنا لهم الغالبون ﴾ »؛ در عین حال غلبه با آنهاست. خصوصیت سوم، شناختن « موقع » است. امام حسین علیهالسّلام در فهم « موقع » اشتباه نکرد. در قبل از حادثه کربلا، دهسال امامت و مسؤولیت با او بود. آن حضرت در مدینه مشغول کارهای دیگری بود و کار کربلایی نمیکرد؛ اما به مجرّد این که فرصت به او اجازه داد که آن کار مهم را انجام دهد، فرصت را شناخت و آن را چسبید؛ موقع را شناخت و آن را از دست نداد. این سه خصوصیت، تعیین کننده است. در تمام ادوار نیز همین طور است؛ در انقلاب نیز همینگونه بود. امام ما هم که میبینید اینقدر خدای متعال او را به مقام رفیع رساند - ﴿و رفعناه مکانا علیّا ﴾ [2] - و علیرغم همه عوامل در سرتاسر دنیای مادّیت و استکبار که میخواستند او را محو کنند، به فراموشی دهند و کوچک کنند، او را حفظ و بزرگ کرد و ماندگار و جاودان نمود، علّت همین بود که این سه خصوصیت را داشت: اوّلاً با اخلاص بود و برای خود چیزی نمیخواست؛ ثانیاً به خدای