خودمان در جایی از دنیا سراغ ندارم. بسیج، به جوانان اختصاص نداشت؛ جوان و پیر، دوش به دوش در آن حرکت میکردند. پدر و پسر با هم میآمدند. گاهی پدربزرگ و نوه با هم میآمدند و امروز با هم هستند. بسیج، اختصاص به مردان نداشت؛ زن و مرد با هم بودند. نام و نشان در آن نقشی نداشت؛ مسؤولیت مطرح بود. هر وقت که کشور گرهای داشته باشد، آن سرانگشتی که در درجه اوّل باید آن گره را باز کند، نیروی عظیم بسیج مردمی است. این بسیج در همه قشرها هست؛ در قشرهای جوان، در قشرهای پیر، در قشرهای دانشگاهی، در قشرهای دانشجویی، در قشرهای کارگری، در قشرهای کاسب و پیشهور و در قشرهای روحانی. بسیج، اختصاص به یک منطقه جغرافیایی و یک منطقه انسانی و طبقاتی و قشری ندارد؛ همه جا هست. علّت اینکه در کشور ما بسیج اینطور درخشان شد و شکفت چه بود ؟ ایمان عاشقانه، ایمان عمیق، ایمان توأم با عواطف که از خصوصیات ملت ایران است. مثل بعضی از ملتهای دیگر، عواطف در این ملت جوشان است؛ کلید بسیاری از مشکلات است. این ایمان با آن عواطف همراه شد و این رودخانه عظیم خروشان را به این دریای پهناور تبدیل کرد و مشکلات را در هر جایی که لازم بود، از بین برد. امروز هم هست، باید هم باشد، ادامه هم خواهد یافت و باید هم ادامه پیدا کند. در شرایط کنونىِ کشور، بعضی کسان با همان تفسیر غلطی که فکر میکنند بسیج یک مجموعه نظامی است، یا سپاه و ارتش و نیروهای نظامی، فقط در دوران جنگ حضورشان لازم است و بعد باید بهکلّی فراموش شوند و کنار