اهل دینند، بیشتر از همه از آزادی دفاع میکنند. بنابراین، بحث « آزادی » نیست؛ بحث این است که از این آزادی که وجود دارد و از اوّل انقلاب هم وجود داشته است، کسانی برای متشنّج کردن فضا استفاده نکنند. انسان وقتی بعضی از روزنامهها را نگاه میکند، میبیند کأنّه این عنوانهای درشت را طوری انتخاب کردهاند، برای این که یک گروه را به جان یک گروه دیگر بیندازند ! این نقشِ همان بوقهای تبلیغاتی است؛ این بد است. روزنامهها باید کاری کنند که دلها را به هم نزدیک نمایند؛ جناحها را به هم نزدیک نمایند. اگر جناحهای سیاسی و گروههای سیاسی واقعاً معتقد به یک مبنا و اصلی هستند، باید سعی کنند که هرچه ممکن است، در عمل، خودشان را به گروههای رقیبشان نزدیک کنند، با هم مهربانی کنند، قضایای گوناگون را با هم حل کنند؛ نه این که اختلافات را همینطور دائم موج بدهند، اوج بدهند، بزرگنمایی کنند، بنویسند و بگویند. این فضا را متشنّج خواهد کرد. البته من میخواهم در اینجا نکتهای را به آن آقایان و به کسانی که سخنگوی گروههای مختلف هستند - یا خود آن گروههای مختلف، یا به نام گروههای مختلف - بگویم. مردم عادّی که اکثریت مردم این کشورند، اصلاً توجّه و اعتنایی به این جناحبندیها و خطبازیها ندارند؛ ولی دلشان میشکند که ببینند در بالا رؤسا و مسؤولان کشور با هم اختلاف دارند و باهم بدند. اگر بگویند عقیدهشان دوتاست، باشد، چه اشکالی دارد ؟ این آقا عقیدهاش این است، آن آقا عقیدهاش آن است؛ چه اشکالی دارد ؟ این آقا عقیده خودش را بگوید، آن آقا هم عقیده خودش را بگوید؛ مانعی