او بدگویی کردند و به او نسبتهای دروغ دادند. شهادت او هم مظلومانه است. در همه آثار اسلامی، ما دو نفر را داریم که از آنها به « ثاراللَّه » تعبیر شده است. در فارسی، ما یک معادل درست و کامل برای اصطلاح عربی « ثار » نداریم. وقتی کسی از خانوادهای از روی ظلم به قتل میرسد، خانواده مقتول صاحب این خون است. این را « ثار » میگویند و آن خانواده حق دارد خونخواهی کند. اینکه میگویند خون خدا، تعبیر خیلی نارسا و ناقصی از « ثار » است و درست مراد را نمیفهماند. « ثار »، یعنی حقّ خونخواهی. اگر کسی « ثار » یک خانواده است، یعنی این خانواده حق دارد درباره او خونخواهی کند. در تاریخ اسلام از دو نفر اسم آورده شده است که صاحب خون اینها و کسی که حقِ خونخواهی اینها را دارد، خداست. این دو نفر یکی امام حسین است و یکی هم پدرش امیرالمؤمنین؛ « یا ثاراللَّه وابن ثاره ».[1] پدرش امیرالمؤمنین هم حقّ خونخواهیاش متعلّق به خداست. اما عنصر سوم که « پیروزی » آن بزرگوار باشد. پیروزی همین است که اوّلاً در زمان حیات خود او، بر تمام تجربههای دشواری که بر او تحمیل کردند، پیروز شد؛ یعنی جبهههای شکننده دشمن - که بعداً شرح خواهم داد - بالاخره نتوانستند علی را به زانو درآورند؛ همه آنها از علی شکست خوردند. بعد از شهادت هم روز به روز حقیقت درخشان او آشکارتر شد؛