رماننویسهای درجهی اوّل فرانسه نام برده میشود ! این کتاب هم از رمانهای درجهی یک و یکی از ده رمان معروف دنیاست ! ببینید؛ اینهاست ! آن هم درس است. رمان را فقط برای این نمینویسند که کسی سرگرم شود. اینها پیام دارد و نشان دهندهی فرهنگ است؛ یعنی در واقع زندگی را به نحوی به خوانندهی خودش تعلیم میدهد. قرآن، یوسف را در چنین آزمایشی آن چنان تصویر میکند که انسان میماند در مقابل این عظمت چه بکند ! در یک شرایط حسّاس، آن بانو، جوان را گیر میاندازد و جوان از دست او میگریزد و بعد بلافاصله متّهم میشود. « ﴿و الفیا سیدها لدا الباب قالت ما جزاء من اراد بأهلک سوء الا ان یسجن او عذاب الیم » ﴾ ؛[1] تا عزیز مصر را در مقابل درِ اتاق مشاهده میکنند، آن زن فوراً انگشت اتّهام را به طرف جوان دراز میکند و میگوید: این بود. بعد یوسف به خاطر معصومیت خودش نجات پیدا میکند؛ قرینه و نشانهای پیدا میشود که عزیز اشتباه کرده است. اینجا این قضیه تمام میشود. خوب؛ این امتحان بزرگی است؛ امتحانی است که در هزاران انسان، یک نفر از آن سربلند بیرون نمیآید - حتّی در مراحل پایینترش - اینجا یوسف، مظهر پاکی و پیراستگی و پرهیزکاری شد؛ لیکن از این بالاترش بعد است. بعد که در مصر، پچپچ میافتد که زن عزیز، عاشق پیشخدمت خود شده است، زن برای اینکه تهمت را از خود برطرف نماید، زنان مصر