بیانات سال 77


شد. همان‌طور که در طول تاریخ انسانیّت ملاحظه کرده‌اید، چه انسان صورتهایی با سیرت حیوانات پیدا شدند که افراد بشری را از سلوک در راه خدا باز داشتند. فرعونها، قارونها، نمرودها و شیطانهای مجسّم هم استعداد تکامل و ترقّی داشتند. آنها هم اگر به خود میآمدند، فکر میکردند و به یاد جوهر انسانی خود میافتادند، میتوانستند پیش بروند. خدای متعال به موسی در مواجهه با فرعون میفرماید: « ﴿فَقُولا لَهُ قَولاً لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشی  ».[1] فرعون هم این امکان را داشت که تذکّر پیدا کند، به خود آید، یاد خدا را و یاد گوهر انسانی خود را در درون خود زنده کند؛ اما طغیان نگذاشت. طغیان هوای نفس، طغیان دنیا طلبی، طغیان خودخواهیها، کبرها، طغیان روح بهیمیّت در انسان، اینها مانع است.

عزیزان من ! روزه برای خاضع کردن و مهار کردن همین روح بهیمیّت در آدمی است. نماز برای خاضع کردن انسان است. همه حرکات و سکنات و عمل و سکون و اقدام و هر آنچه در اسلام است، برای این است که ما بر نفس خودمان تسلّط پیدا کنیم. بتوانیم بر سر این فیل وحشی که در درون و در وجود ماست، چکّش نصیحت و موعظه و ذکر و تکالیف الهی را بکوبیم و آن را رام کنیم. عید هم برای این است؛ روزه هم برای این است؛ نماز هم برای این است؛ جهاد هم برای این است؛ حکومت اسلام هم برای این است که فضا را برای چنین موقعیتی فراهم کند؛ دلها را به خدا نزدیک کند؛ انسانها را در عین آباد کردن روی زمین - آباد کردن

  1. 1. طه 44

«2»